حال اسمی است که حالت فاعل یا مفعول جمله را هنگام وقوع فعل بیان می کند و به 2 شکل به کار می رود: 1)حال مفرد 2)حال جمله (اسمیه)
حال مفرد:اسمی است منصوب ،نکره و مشتق که حالت فاعل یا مفعول را هنگام وقوع فعل نشان می دهد و به آن اسمی که حال آن نشان داده می شود ذوالحال (صاحب حال )گفته می شود . یُصلی المومنُ متواضعاً رجعَت فاطمةُ من المدرسة فَرِحةً
* حال مفرد نکره است ولی صاحب حال همیشه یک اسم معرفه است . حال مفرد باید در جنس و عدد از صاحب حال پیروی کند.
- جاءَ الطفلُ مسروراً - جاءَ المعلمانِ مسرورَینِ - جاءَ المعلمونَ مسرورینَ - جاءتِ المعلماتُ مسروراتٍ
* حال مفرد همیشه بصورت اسم فاعل ویا مفعول ویا صفت مشبه می آید.
حال جمله : حال جمله اسمیه ← واوحالیه + مبتدا + خبر
حال جمله اسمیه جمله ای است که با واو حالیه شروع می شود و بعد از واو ضمیرمنفصل مرفوعی قرار می گیرد که به صاحب حال بر می گردد
یعنی در جنس و عدد از صاحب حال پیروی می کند. جاءَ المعلمُ الی الصفّ و هو مسرورٌ رجع المجاهدون من المعرکة و هم مکبّرون
* واو حالیه را بصورت « با حال... - در حالیکه ... » ترجمه می کنیم : معلم آمد در حالیکه شاد بود. جهادکنندگان با حال تکبیرگویان آمدند
السَمَکةُ تدُافعِ عنَ صِغارِها وَ هیَ تَسیرُ مَعَها. ماهی از بچه اش دفاع می کند در حالیکه (بچه ماهی) با او حرکت می کند.
جمله هایی که بعد از یک اسم معرفه می آیند جمله حالیه محسوب می شوند |
حال و نوع آن و صاحب حال را در جملات زیر مشخص کنید |
اشترک الطالب فی
الصفّ راغباً فی العلم جلس المعلم و هو فرحٌ علینا أن نسمعَ إلی القرآن خاشعاتٍ
إنّ الله یرسل الأنبیاء مبشّرین شاهدت اُختی فی الغرفة تقرأ درسها جلس التلمیذ فی الصفّ صامتاً
رأیتُ الضیوف فی الغرفة جالسینَ لا تقیموا صَلاتکم متکاسلین
وَصَلَ المُْسافِرانِ إلیَ المَْطارِ مُتأَخَِّرَیْنِ وَ رَکبِا الطاّئرَِةَ. تجَْتهَِدُ الطاّلبِةَُ فی أدَاءِ واجِباتهِا راضیةًَ وَ تسُاعِدُ أمََّها.
یُشَجِّعُ الْمُتَفَرِّجونَ فَریقَهُمُ الْفائِزَ فَرِحینَ الْیَومَ. اَلطّالِبَتانِ تَقْرَآنِ دُروسَهُما مُجِدَّتَینِ.